طبق بررسیها تا سال 2025 بازار باتریهای لیتیم-یون به 94 میلیارد دلار خواهد رسید.
تاکنون موفقیتهای این عرصه بسیار محدود بودهاند و باتریهایی لیتیم-یونی که امروزه استفاده میشوند، نسخههایی از نمونههای 40 سال قبل هستند که توسط شرکت سونی در سال 1991 تجاریسازی شدند.
در طی 30 سال گذشته مهندسان و محققان در کره جنوبی، چین، ژاپن، آمریکا و اروپا سعی فراوانی در ارتقای باتریهای قدرتمند، سبک و ایمن داشتند که در کمترین زمان ممکن بتوانند انرژی مورد نیازشان را تأمین کنند. البته تحرکات بسیار امیدوارکنندهای هم انجام گرفت همچون ساخت خودروهای الکتریکی که میتوانند چند صد مایل را به ازای هر بار شارژ طی کنند یا ساخت مجموعههای بزرگ باتری که میتوانند انرژی بسیار زیادی را جمع آوری کرده و میزان استفاده از سوختهای فسیلی را به حداقل برسانند.
آقای Steve Levine تحقیقات زیادی را انجام داده و در کتابش با نام Powerhouse از عبارتی با نام "جنگ بزرگ باتری" یاده کرده است. تحرکات این جنگ بسیار زیاد هستند و ایالات متحده توسط رقیبانش به شدت در سیطره قرار دارد. ایشان در مصاحبهای نحوه شکست ایالات متحده در این جنگ را تشریح کرده و همچنین به نقش راهبری ایلان ماسک در هدایت کارخانه خودروسازی به سمت خودروهای الکتریکی پرداخته است.
- شما درباره امنیت انرژی در دانشگاه جورج تاون تدریس میکنید. چه عاملی توجه شما را به سمت رقابت در عرصه باتریها جلب کرد؟
رقابت در این عرصه یک تصمیم جهانی بود که توسط سردمداران این صنعت در کشورهای توسعهیافته گرفته شد. باتریها و خودروهای الکتریکی یک زمینه بسیار ژئوپولیتیک و اقتصادی هستند. تمام این کشورها سعی داشتند تا برنده بخشی از این رقابت باشند. تمرکز من در دانشگاه بر روی نقش زئوپولیتیک انرژی بود و اینکه چگونه انرژی (نفت و گاز) میتواند بر قدرت و ثروت کشورها تأثیرگذار باشد و الآن میتوانم دو راستای کاملاً متفاوت را بررسی کنم: ژئوپولیتیک و باتری.
من شروع به جستجوی بازار این باتری کردم و کشورهایی که اقداماتی را در این صنعت انجام دادند مشخص کردم: در این بین، برزیل، استرالیا و کره جنوبی خیلی فعال بودند. 20 کشور بررسی شدند و تمام آنها جاه طلبیهایی داشتند که حداقل بتوانند برنده بخشی از رقابت باتری باشند. البته کشورهایی نظیر چین و ایالات متحده هم سعی داشتند تا به طور کامل بر این صنعت مسلط شوند.
- به نظر شما نیروی محرکه این سرمایهگذاری جهانی چیست؟
عوامل مختلفی در این امر دخیل هستند. بزرگترین مزیت، صرفه اقتصادی آن است. اقتصاد جهانی و بسیار از اقتصادهای خرد با مشکل مواجه شدهاند و همین قضیه عاملی است تا بتوان عرصههای نوینی را برای سرمایهگذاری ایجاد کرد.
- شما در کتابتان به نقش کشورهای چین، ژاپن، کره، آمریکا و کشورهای اروپایی پرداختهاید. سه سال پس از چاپ کتاب شما، به نظرتان کدام کشور این رقابت را برنده شده؟
رهبر شمارهی یک این رقابت، کره جنوبی است. فکر میکنم که مردم این را نمیدانند. اگر به شرکتهای سامسونگ و LG توجه کنید، آنها خیلی بیشتر از ژاپنیها از نحوه عملکرد باتریها آگاهی دارند.
در ده سال گذشته، قیمت و بازده انرژی در باتریها ارتقا یافته است. کرهایها هرساله انرژی بیشتری را از باتریها استخراج میکنند و آنها را ارزانتر از قبل میکنند. این آن چیزی است که ما هم اکنون به دنبال آن هستیم. کرهایها بهترین افراد در توسعه روند ساخت باتریها هستند.
چینیها هم از کرهای ها یاد میگیرند؛ به طوریکه کرهایها کارخانههایی را در چین در دست ساخت دارند. ضمناً باتریهای ژاپنی پاناسونیک نیز از قابلیت خوبی برخوردارند.
آمریکاییها هم در این رقابت نقش دارند. نه به دلیل اینکه توانایی ساخت باتری را دارند، بلکه به دلیل اینکه مخترع فناوریهایی هستند که از باتری استفاده میکنند. باتری که در موبایل هر کسی استفاده میشود، توسط آقای جان گودایناف ساخته شده. همچنین باتری که در اکثر خودروهای الکتریکی مصرف میشود، توسط مایک تاکری (Mike Thackeray) اختراع شده است. لذا آمریکاییها در این اختراعات پیشرو هستند؛ اما نمیتوانند مقیاس آنها را افزایش دهند. به نظر میرسد که ایلان ماسک میتواند تغییر جدیدی در این روند ایجاد کند.
- اگر آمریکا نقش رهبری در ارتقای فناوری ایفا کند، چه آیندهای در انتظار آن خواهد بود؟
ما هیچ دیدگاهی نداریم که بتوان تشخیص داد که این صنعت در آینده تأثیرگذار است و بتوانیم راهی را ادامه دهیم که ژاپنیها طی کردند. این موضوع کاملاً متفاوت است اما ما الآن اشتباه بزرگی را با باتریهای آلومینیومی انجام میدهیم.
در واقع در اینجا، کارهای ماسک ارزش پیدا کند. او یک شرطبندی استراتژیک کرده که میخواهد بر بازار خودروهای الکتریکی مسلط شود که در اینصورت میتوان به آینده آن امیدوار بود.
ایلان ماسک فرد مورد نیاز آمریکاییهاست. او مثل آلمانیها، خلاق و همانند ژاپنیها در کارکردن، سریع است.
- تقربیاً هرچندماه محققان و مهندسان گزارشی از فعالیتهایی را ارائه میدهند که در آنها از باتریهای حالت جامد یا هر فناوری دیگری استفاده کردهاند که توانسته میزان ظرفیت باتری را افزایش دهد. شما چه میزان شانس را برای تحقق ابرباتری (Superbattery) در آینده نزدیک فائلید؟
منظورتان از آینده نزدیک چیست؟
- یعنی تا 5 سال آینده.
شانس صفر. اگر از نظر عملیاتی صحبت کنیم در واقع هیچ موفقیتی کسب نشده. الکترولیت جامد، آند سیلیکونی یا آند فلز لیتیم همگی احتمالاتی هستند که در عمل موفقیتی را ایجاد نکردهاند. هیچ شانسی برای اینکه بتوان این نمونههای باتری را تا 5 سال آینده روانه بازار کرد، وجود ندارد.
- پس در مورد ادعاهایی که محققان دارند چه نظری دارید؟ مثلاً گودایناف ادعا کرده که توانسته باتری با ویژگیهای منحصر به فرد تهیه کند.
این قبیل ادعاها فقط در مراحل آزمایشگاهی قابل اثبات هستند. اما در مراحل بعدی فاکتورهای مختلفی دخیل هستند: قیمت، ایمنی، سرعت شارژ و ... .
افراد زیادی در کشورهای مختلف وجود دارند که به سختی در حال کار هستند که هرکدام میتوانند موفقیتهایی را در این عرصه بدست آورند و به نظر میرسد که در کمتر از 10 سال، تحرکات خوبی صورت خواهد گرفت.
- آیا ارتقای فناوری باتریها میتواند زندگی ما را دچار تغییر کند؟
اگر شما بر روی الکترولیتهای جامد سرمایهگذاری کنید و همچنین آندهای جدیدی که انرژی زیادی دارند را به کار بندید، هم از نظر اقتصادی، هم زیست محیطی و هم ژئوپولیتیکی زندگی بشر را متحول خواهید کرد.